• وبلاگ : ناگفته ها
  • يادداشت : خدايا به ما از هم از اين پشتکارا بده:)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • پارسي يار : 2 علاقه ، 5 نظر
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بر باد رفت در غم و حسرت جوانيم
    بي آرزو چه سود دگر زندگانيم
    موي سپيد بر سر من تاخت اي دريغ
    پيچيد روزگار کفن بر جوانيم
    گاهي به سوي مسجد و گاهي به ميکده
    اي عشق دربدر به کجا ميکشانيم
    چون شمع در سکوت شبستان انزوا
    بگداخت جان ز حسرت بي همزبانيم
    در خاکپاي دوست فکندم سر از غرور
    اين است با فلک سبب سرگرانيم
    ايکاش پاي بند قفس بود جان من
    تا وا رهد دل از غم بي همزبانيم
    از زندگي ملولم و در خويشتن اسير
    اي مرگ همتي که ز خود وارهانيم
    چون گردباد چند پيچم به پاي خويش؟
    اي روزگار از چه به سر ميدوانيم
    مانند لاله سر به بيابان نهد ز سوز
    هر کس که بشنود غم سوز نهانيم